زلزله خبرنگاران و چهره ها
تاریخ انتشار: ۲ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۷۶۱۶۳۶
تهران- ایرنا- روزنامه ایران در گزارشی می نویسد: در زلزله کرمانشاه شاهد بودیم با رسیدن کمکهای بیدریغ مردمی در زنجیره چند کیلومتری خودروهای سواری و حتی کامیونهای حامل اجناس مورد نیاز زلزله زدگان به سرپل ذهاب، برنامه ریزان و طراحان برنامههای امداد پیشبینی نکرده بودند که این زنجیره بیانتها را به میدانگاهی معین هدایت کنند تا راه عبور امدادگران به سوی مناطق زلزله زده هموارشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ادامه می خوانیم: از زمین لرزه بوئین زهرا که شامگاه دهم شهریورماه 1341 با شدت2.7 ریشتر بیش از
20 هزار نفر را به کشتن داد تا زمین لرزه اخیر در کرمانشاه طی 55 سال در همه زلزلههای بزرگ و کوچک از جمله در طبس در سال 58 با 20 هزار کشته – رودبار – منجیل با 40 هزار کشته و بالاخره زلزله بم با 41 هزار کشته شاهد صحنههای تلخ و نیز شورانگیزترین صحنهها از تلاش یک ملت در کمکرسانی به هموطنان آسیب دیده و داغدار بودهایم. ملتی که شوریده جان و بیقرار به یاریشان شتافتهاند و حتی خانوادههایی که بضاعتی هم نداشتهاند با همه تنگدستی، حتی نان از سفره فرزندانشان زدهاند تا کودکان دیار زلزله زدگان، گرسنه و بیلباس و سرپناه نمانند. اما در کنار این جنبشهای شورانگیز مردمی، در هر زلزلهای شاهد برخی اقدامات غیراصولی و مشکل آفرین در جریان امداد و نجات و بیتوجهی و اهمال در تأمین سرپناه برای نجات یافتگان بودهایم.
در همین زلزله اخیر که درکرمانشاه رخ داد، با وجود تلاش شبانه روزی امدادگران شاهد بودهایم که به علت عدم برنامهریزی اصولی طراحان در زمینه کمک و امدادرسانی در برخی از نقاط زلزله زده، با وجود کمکهای بیحد و اندازه مردمی تا 48 ساعت غذا و چادر و حتی چند متر نایلون به دستشان نرسید. حتی بسیاری ازهموطنان مصیبت زده ناگزیر در ساعات حساس پس از زمین لرزه مجبور شدند شبانه با بیل و کلنگ و حتی با دست شروع به کندن خرابهها کنند تا شاید عزیزانی زنده از زیر آوار بیرون کشیده شوند.
در حالی که امدادگران تأکید میکنند بیرون کشیدن زندهها به این شیوه از زیر آوار ممکن است به نقص عضو یا قطع نخاع نجات یافتگان منجر شود. به همین خاطر کاویدن ویرانهها برای بیرون کشیدن زندهها از زیر آوار باید توسط امدادگران تعلیم دیده و با وسایل خاص انجام گیرد. در زلزله بم شاهد بودیم که کندن ویرانهها با بیل و کلنگ و تیشه برای بیرون آوردن افراد از زیر آوار تا چه حد ضایعات نخاعی را افزایش داد و موجب سردرگمی مسئولان امداد ونجات شد. زلزله بم بهعنوان یکی از فاجعه بارترین زمین لرزههای دنیا شناخته شد.
در زلزله اخیر کرمانشاه هم شاهد بودیم با رسیدن کمکهای بیدریغ مردمی در زنجیره چند کیلومتری خودروهای سواری و حتی کامیونهای حامل اجناس مورد نیاز زلزله زدگان به سرپل ذهاب، برنامه ریزان و طراحان برنامههای امداد پیشبینی نکرده بودند که این زنجیره بیانتها را به میدانگاهی معین هدایت کنند تا راه عبور امدادگران به سوی مناطق زلزله زده هموارشود. به همین خاطرنیزطی چند شب اول پس اززلزله تعداد قابل توجهی ازمردم بدون چادر و سرپناه ماندند. با این حال از هماکنون باید با اجرای برنامه اصولی خانهسازی به فکر اسکان دائمی این زلزله زدگان بود، چرا که ادامه زندگی مرارت بار در کانکسها همچون زلزله زدگان کانکس نشین بم میتواند از فاجعه زلزله هم فاجعه بارترباشد، چراکه کانکس نشینی زلزله زدگان بم سبب جذب برخی افراد ناباب و معتادان به این مجموعه شده و در نتیجه شاهد عوارض اجتماعی تأسف باری در این محلهها شدهایم.
** 55 سال پیش در ویرانههای بوئین زهرا
اما بوئین زهرای قزوین با چند صد روستا و آبادی زلزله زده و ویران، تنها منطقهای بود که با مشارکت مردم به سامان رسید و طی یک سال سراسر آن بهصورت شهرکهایی نوساز درآمد. شامگاه دهم شهریورماه 41، ساعتی به نیمه شب مانده بود که لرزش خانهمان در تهران واعوجاج چلچراغ آویخته از سقف اتاق، همچون ناقوسی خبرازفاجعهای میداد. دقایقی بعد خبرنگار کشیک بخش حوادث کیهان که دبیرش من بودم در تماس تلفنی خبر داد زلزله شدیدی در بوئین زهرا دهها روستا را با خاک یکسان کرده است. به همین خاطرشبانه یک خبرنگار با دو عکاس را راهی مناطق زلزله زده کردم.
شدت ویرانیها چنان بود که در برخی از روستاها حتی چینهای از یک دیوار به چشم نمیخورد و بهخاطر اینکه زلزله، ساعت یازده شب و هنگام خواب روستاییان رخ داده بود تلفات انسانی افزایش چشمگیری داشت. پس از این زلزله مرگبارکه قلب ایران و جهان را به درد آورده بود چندین مؤسسه و نهاد مردمی از جمله روزنامه کیهان، دانشجویان و استادان دانشگاه تهران، ورزشکاران و هنرمندان حاضر شدند در تمامی روستاها شهرکهایی بسازند.
سرانجام در یک روز به یاد ماندنی مردم تهران هم با راهاندازی یک کاروان بینظیر مصمم شدند تا اجناس مورد نیاز زلزله زدگان را به روستاهای ویران شده برسانند. دراین میان پهلوان تختی با نوشتن نامهای به مهدی دری، سردبیروقت کیهان ورزشی که دوستی صمیمانهای با هم داشتند اطلاع داد به نمایندگی از طرف ورزشکاران بهعنوان یک فرد ایرانی انجام وظیفه کند و از هموطنان برای کمک به زلزله زدگان استمداد کند.
چهارمین روز از زلزله بود که پهلوان تختی پیشاپیش ورزشکاران برای جمعآوری کمک از مردم به راه افتاد.آنها وقتی از چهارراهی در خیابان ولیعصر فعلی به سوی میدان راهآهن گذشتند سیلی ازمردم از هر نقطه شهر به جمع ورزشکاران نیکوکار پیوست. دراین شرایط سازمان اطلاعات و امنیت (ساواک) که از چنین جمعیتی به هراس افتاده بود به پهلوان تختی هشدار داد باید راهپیمایی را برای متفرق کردن جمعیت همانجا متوقف کند.
بعد هم دستور دادند سوار خودرو مأموران شود تا او را از جمعیت جدا کنند و با خود ببرند. اما پهلوان تختی حاضر به ترک مسیر نشد و ناگهان جمعیت خشمگین به خروش آمد و سازمان اطلاعات و امنیت از ترس شورش مردمی ناگزیر به مأمورانش دستور داد محل را ترک کنند. بدین ترتیب تختی برای جمعآوری اعانه به پیاده روی تا میدان راهآهن ادامه داد. در طول مسیر، زنان و مردان، از پول، سکه ، طلا و هرکالای ارزشمند دیگری که داشتند برای کمک به زلزله زدگان در اختیار تختی میگذاشتند. پیرزنانی هم خود را به تختی میرساندند و النگوهایی را که به دست داشتند، در میآوردند و به پهلوان میسپردند. تا اینکه در پایان این راهپیمایی، پول ساختن یک شهرک بزرگ در روستاهای زلزله زده جمعآوری شد.یک روز من که همراه با باقر زرافشان، عکاس خوش فکر کیهان برای تهیه عکس و گزارش در روستاهای ویران شده گشت میزدیم به روستایی رسیدیم که دانشجویان و استادان دانشگاه تهران تصمیم داشتند با همت خود شهرکی در آن روستا بنا کنند. در گذر از این روستا استادان و دانشجویانی را میدیدیم که هر یک مشغول کاربودند.
استادانی مشغول درست کردن ملات بودند و دانشجویانشان هم مصالح را با فرغون به پای ساختمانهای نیمه کاره حمل میکردند. دهها دانشجو آجر بالا میانداختند تا چند استاد و شاگرد بر فراز دیوارها آجرچینی کنند. صحنههایی بیبدیل که هیچگاه از یاد نخواهیم برد. در روستایی دیگر که سراسر ویران شده بود نگاهمان به پسربچهای افتاد که در خرابه خانهای گریه میکرد. زرافشان به طرفش دوید و با دوربینش عکسهایی پیاپی از پسربچه گرفت. آنگاه رو به من گفت: چه عکسهای محشری میشه محمد جان! و فاتحانه تیترش را هم خواند: زیر عکسش مینویسی: «پسربچهای که همه اعضای خانوادهاش درزلزله زنده به گور شدند!»
زرافشان درست پیشبینی کرده بود. چاپ عکس پسرک در حال گریه بر ویرانه خانهای، بشدت خوانندگان روزنامه را تحت تأثیر قرار داد و این عکس بهصورت پوستری برجسته و تماشایی از زلزله بوئین زهرا در سراسر کشور منتشر شد و بعد در اروپا بهعنوان مهمترین عکس از زلزله بوئین زهرا روی جلد یک مجله پرشمارگان چاپ شد.
**زلزله چهارمحال وبختیاری
اوایل دهه پنجاه که همزمان با سردبیری عصر روزنامه کیهان، نظارت بر گروه حوادث را هم بر عهده داشتم. زلزله 6.5 ریشتری در چهارمحال و بختیاری اتفاق افتاد که بیش از یکصد روستا را ویران کرد. به محض دریافت این خبر رضا قوی فکر (سخنگوی فعلی انجمن پیشکسوتان مطبوعات) که خبرنگار گروه حوادث کیهان بود را همراه با دو عکاس -صادق ثمودی و هوشنگ زرافشان- روانه منطقه زلزله زده کردیم.در آن سالها که از اینترنت و شبکههای ماهوارهای وتلفن همراه و... خبری نبود این گروه مجبور بودند در آن منطقه هر روز صدها کیلومتر جاده پرگل و لای را طی کنند تا با رسیدن به گاراژ اتوبوسهای تهران در شهرکرد، حلقه فیلم و خبرهای مربوط به زلزله را به راننده یک اتوبوس بسپارند تا در تهران به روزنامه کیهان برسد.
یک روز که در تحریریه کیهان سرگرم تنظیم خبرهای ارسالی رضا قوی فکر از مناطق زلزله زده بودم نگاهم به عکسی افتاد که نشان میداد زنی حامله پس از سه شبانه روز از زیر آوار زنده بیرون کشیده شده است. بعد هم او را روی یک لنگه در شکسته وسوار بریک الاغ با سختی فراوان به بیمارستانی در شهر منتقل کردهاند تا ضمن درمان زخمهایش، فرزندش را به دنیا بیاورد.
این عکس تماشایی را با شرحی که رضا قوی فکر نوشته بود در اندازه بزرگی برای شماره روز بعد کیهان انتخاب کردم با این عنوان: «آیا این زن جان سالم به در خواهد برد؟» که نشان میداد در منطقه زلزله زده از امدادگران خبری نیست و مردم روستایی خود به یاری مجروحان و زنده به گور شدگان میپردازند. شاه با دیدن عکس این زن مجروح روی یک الاغ بشدت عصبانی شده و پس از احضار نخستوزیر به او نهیب زده بود که چاپ چنین عکسی مایه ننگ و آبروریزی ما در جهان است.
همان روز مسئولان امنیتی با روزنامه کیهان تماس گرفتند و به سردبیر گفتند خبرنگاری که این عکس را به روزنامه فرستاده باید فوراً خود را به خانه شماره 10 ساواک معرفی کند. این خانه از طرف ساواک در سلطنت آباد (پاسداران فعلی) دایر شده بود که بازپرسان ساواک در آنجا به اتهامات خبرنگاران رسیدگی میکردند و در صورت بازداشت، آنها را ازهمانجا روانه زندان اوین می کردند.وقتی رضا قوی فکر از مناطق زلزله زده برگشت جریان را به او اطلاع دادم تا خود را به خانه شماره 10 معرفی کند و مدیران روزنامه در حمایت از او دنبال کار را بگیرند.
قوی فکر با ناراحتی آماده رفتن به خانه ساواک بود که سردبیر روزنامه صدایش زد و گفت لازم نیست خودت را به ساواک معرفی کنی. ساعت 9 صبح فردا باید در پاویون اختصاصی فرودگاه مهرآباد همراه با عکاس حاضر باشی.قوی فکر تعریف میکند: صبح روز بعد در پاویون اختصاصی، ژنرال معروف آن زمان، خسرو داد را دیدم که منتظرم بود. این ژنرال کوتاه قامت با لباس نظامی و چکمههای بلند مشکی در کنار یک هواپیما با عصبانیت قدم میزد و دو سرگرد نیز با لباس خلبانی در پای هواپیما خبردار ایستاده بودند. وقتی جلو رفتم و خودم را به خسرو داد معرفی کردم در جوابم شروع کرد به فحاشی به هر چه خبرنگار و روزنامه نگار خائن! بعد هم ناسزاهایش را نثار مدیر و سردبیر کیهان کرد و بد و بیراه گفت. دقایقی بعد خسرو داد نشست پشت فرمان هواپیما تا اینکه در پادگان هوانیروز اصفهان پیاده شدیم.
فرمانده هوانیروز اصفهان به دستور خسروداد من و عکاسمان را با هلیکوپتربه مناطق زلزله زده برد تا تلاش دولت را برای زلزله زدگان مشاهده کنیم. مناطقی که تا دیروز مردم آوارهاش از گرسنگی دنبال پاره نان خشکی در میان خرابهها میگشتند پوشیده از چادرهای سفید بود و عدهای با انواع غذاها سرگرم پذیرایی از زلزله زدگان بودند و لباسهای نویی بر تن داشتند که این صحنهها بهت زدهمان کرد.
آمبولانسهایی نیز به ردیف ایستاده بودند تا مجروحان را به بیمارستانها برسانند. پس از تهیه گزارش و عکس از چنین صحنههایی همان شب به تهران برگشتیم و سردبیر کیهان با عکسهایی که گرفته بودیم، گزارشی به نام من در ستایش از امدادرسانی به زلزله زدگان چاپ کرد که تیترهایش این بود:حماسه امداد در مناطق زلزله زده. انتقال مجروحان به بیمارستانها و درمانگاهها با هلیکوپتر، صدها نفر را از مرگ حتمی نجات داد.سراسر گزارش سردبیر از تلاشهای ارتش و امدادگران خبر میداد و با چنین گزارشی قصد داشت اثرات مخرب انتشار آن عکس و خبرها و گزارشهایی که شاه را به خشم آورده بود خنثی کند. و...
*منبع: روزنامه ایران؛1396،9،2
**گروه اطلاع رسانی**2002**انتشاردهنده: فاطمه قناد قرصی
منبع: ایرنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۷۶۱۶۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تا رفع مشکل سیلزدگان، خدماترسانی نیروی دریایی ارتش انجام می شود
فرمانده پایگاه دریایی پسابندر نیروی دریایی ارتش، گفت: امروز دومین مرحله مردمیاری و توزیع کالاهای اساسی مورد نیاز در مناطق سیل زده شهرستان دشتیاری و روستاهای اطراف آن انجام شد.
به گزارش ایسنا، ناخدا دوم علی خزائی، فرمانده پایگاه دریایی پسابندر نیروی دریایی ارتش، با اشاره به اقدامات این پایگاه در کمک به سیلزدگان در سیستان و بلوچستان، گفت: در پی بارندگی در جنوب شرق کشور و خسارات وارد شده به شهرستان دشتیاری و روستاهای اطراف، نیروی دریایی ارتش، برابر اوامر سلسله مراتب فرماندهی و با هدف کمک به مردم سیلزده در این مناطق به امدادرسانی و تامین نیازهای اساسی مردم پرداخت.
فرمانده پایگاه دریایی پسابندر نیروی دریایی ارتش ادامه داد: پایگاه نیروی دریایی پسابندر با تمام توان و تجهیزات خود و با همکاری دیگر نهادها و سازمان ها، نسبت به تهیه کالاهای اساسی مورد نیاز اقدام کرد و امروز در دومین مرحله، این کالاها در بین مردم شهرستان دشتیاری و روستاهای اطراف تقسیم شد.
ناخدا دوم خزائی، همچنین از استمرار آمادگی نیروی دریایی ارتش برای امداد به سیلزدگان در سیستان و بلوچستان خبر داد و خاطرنشان کرد: تا زمانی که مشکل سیلزدگان در سیستان و بلوچستان رفع نشود کارکنان نیروی دریایی راهبردی ارتش آماده خدمترسانی به این عزیزان هستند.
انتهای پیام